زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها با حضرت محسن
پـسر سـوّمـم ای آرزوی ناب بخـواب ماه نورانی من در شب مهتاب بخواب ذکر رؤیاییِ رؤیای شبم “لالایی”ست طفلکم! در دلِ آرامش این خواب بخواب آیـۀ کـوچک قـرآن مـنـی مـادر جـان! ای که در سورۀ کوثر شدی اِعراب بخواب بین آغـوش پُـر از درد من آرام بگـیر مـثلا در بـغـلم میدَهَـمت تاب بخواب در خیالات خودم روی تو را میبوسم بعد از این لحظۀ رویاییِ جذاب بخواب لحـظـۀ ناب نـمـاز شـبـم آمـد؛ حالا … روی سجادۀ من گوشۀ محراب بخواب زخم شد چشم من از بسکه برایت بارید علت گـریۀ این مـادر بیتاب! بخواب ایکه کُشتند تو را در وسط آتش و دود آه، قـربانیِ این مـردم قـصاب بخواب پـسر مـادر آب؛ ای جگـر سـوخـتهام! ماهی زخـمیِ بیرحمیِ قـلاب بخواب دستهای پدر خاک، تو را داد به خاک ولی امشب تو کمی در بغل آب بخواب |